زينب پاشا زن اسطوره اي آذربايجان

+0 ^

زينب پاشا زن اسطوره اي آذربايجان



در محله عمو زين الدين در خانه يك روستائي به نام شيخ سليم ، دختري به دنيا آمد كه اسمش را زينب گذاشتند. خانواده شيخ سليم مانند بقيه روستائيان به سختي زندگي مي گذرانيد. حدود يكصد و ده سال پيش زينب و همراهانش پيشتاز مبارزات زنان ايراني بر عليه ظلم و تبعيض شدند. آنگاه زينب رهبر اين زنان مبارز و شجاع لقب « پاشا» و « ده باشي » و « بي بي » و « باجي » را به خود اختصاص داد.
مي گويند اولين گام او براي مبارزه با ستم ، اعتراض به « امتياز رژي » بود. زماني كه ناصرالدين شاه امتياز خريد و فروش توتون و تنباكو را به يك شركت انگليسي واگذار كرد ، مردم تبريز عكس العمل نشان دادند و بازار تبريز به نشانه اعتراض تعطيل شد. طبق معمول هردولت مستبدي ، ماموران دولتي دست به كار شدند و با تهديد و وعده بازاريان را مجبور كردند كه بازار را باز كنند. چند ساعتي از باز شدن بازار نگذشته بود كه زينب پاشا همراه با زنان مسلح خود وارد بازار شد. زناني مسلح كه چادرهايشان را به كمر بسته بودند. آدمي دلش مي خواهد قيافه ماموران را هنگام بسته شدن دوباره بازار ببيند.

حكم ائيله دي زينب پاشا
جمله اناث و فراشا
سيز بازاري باسون داشا
دگنگي ياغليوم گليم
پاتاوامي باغليوم گيلم
مخالفت شديد مردم با امتياز توتون تنباكو ناصرالدين شاه را مجبور به لغو امتياز رژي كرد.
مي گويند قائم مقام والي تبريز و اطرافيانش يكي از محتكران معروف تبريز بود. انبار غله او بوسيله زينب پاشا شناسائي و به روي مردم گرسنه و قحطي زده گشوده شد.

نظام العلما نيز يكي از محتكران و مقتدران تبريز بود. او انبار غله اي داشت و جنس را از روستائيان به قيمت بسيار ارزاني مي خريد و به موقع اش گران مي فروخت. انبار او نيز توسط زينب پاشا گشوده و بين گرسنگان تقسيم شد.
زينب پاشا مانند تمام عياران مرد به قهوه خانه ها مي رفت و قليان مي كشيد. مي گويند او زنان را تشويق مي كرد كه عليه نابرابري هاي اجتماعي و ستم چند لايه اي كه بر زنان وارد مي شد ، به مبارزه برخيزند.
زينب در اواخر عمر خود به زيارت كربلا رفت و پس از آن از سرگذشت او اطلاعي در دست نيست.
اگر شما مردان جرات نداريد جزاي ستم پيشگان را كف دستشان بگذاريد ، اگر مي ترسيد كه دست دزدان و غارتگران را از مال و ناموس و وطن خود كوتاه كنيدچادر ما زنان را سرتان كنيد و در كنج خانه بنشينيد و دم از مردي و مردانگي نزنيد. ما جاي شما با ستمكاران مي جنگيم .

هفت يارهمراه زينب پاشا :
فاطمانسا ، سلطان بگيم ، ماه شرف ، جاني بگيم ، خيرالنسا ، ماه بيگم ،شاه بيگيم



 زينب پاشا







در جاي جاي مشروطه رد پاي زني مشهور به زينب پاشا ديده مي شود كه سردسته زنان شركت كننده در نهضت تحريم توتون و تنباكو بوده و در گشودن انبارهاي محتكران تبريز در زمان قحطي نان پيشگام بوده است .

در ميان اين مبارزان ، زني حضور داشت كه وقتي قحطي و ظلم و استبداد شهر را فرا مي گيرد بي محابا و شجاعانه به گروه خود دستور مبارزه و مقاومت مي دهد . او نه تنها سنتهاي فئودال را مي شكند بلكه به بسياري از زنان و مردان ثابت مي كند كه حق طلبي و حضور زن در اجتماع هيچ منافاتي با حجاب و دين ندارد چرا كه آن زمان زينب پاشا گوشه هاي چادرش را به كمر بسته و چارقدش را بر چهره مي كشد و مسلح به پا مي خيزد .

زينب پاشا اين زن غيور آذربايجاني برخلاف ديگر زنان كه عرف و سنت غلط باعث خانه نشين شدنشان بود ، در حدود سال ۱۲۷۰ مهر سكوت را از لب برمي دارد ، زنجير سنن و قوانين فئودالي را پاره مي كند و براي نخستين بار با چهل نفر از زنان قهرمان از تبريز عليه ظلم و استبداد به جنگ مسلحانه دست مي زند . در دوراني كه زن دست و پا بسته و مقيد به سنت بود و به عنوان ضعيفه و ناقص العقل جز انجام امور خانگي كاري نداشت ، تاريخ شاهد بسيار زناني بود كه پا به پا و حتي گاهي جلوتر از مردان مي كوشيدند . آن زمان كه تاريخ در كشورها مذكر بود و جز اندروني جائي براي زن نبود گروهي اناث ، مردان را چون كوه پشتيباني كرده و در اجراي احكام اسلام و عملي كردن قتواي مجتهدان آنان را حمايت و ياري مي كردند .

زينب پاشا وقتي در شرايط حاكم بر جامعه آذربايجان ، قحطي و گرسنگي و احتكار محتكران را مي بيند به زنان محل كه از كودكي به وي احترام قائل بودند و اعتقاد به عزمش داشتند چنين بانگ برمي آورد كه اگر مي خواهيد بچه هايتان گرسنه نباشند از خانه هايتان بيرون بياييد چوب به دست بگيريد و بازارها را ببنديد كه بزرگترين درد ما احتكار است و چوبها را بر سر محتكران بشكنيد . حامي ما اتحاد ما و روستائيان هستند .

زينب پاشا كه به بي بي شاه زينب ، زينب باجي ، ده باشي زينب معروف بوده و در آن سالها در هنگام قحطي نان كه غلات را احتكار مي كردند و با قيمت گران به مردم مي فروختند ، در كار كشف انبارهاي غلات مالكان و گشودن آنها و تقسيم گندم و جوي احتكار شده بين خانواده هاي تنگ دست فعال بوده است .وي در اواخر عمر خود به سفر عتبات عاليات مي رود . او تشنه آزادگي و زني معتقد كه تنها كلامش اين بود (بنگر چه زيبا سخني است از حسين بن علي : در اين دنيا اگر هم دين نداريد لااقل آزاده باشيد . ) كمتر در تاريخ از وي سخن به ميان آمده است .

اين سخن پايان كلام دكتر شكوهي از دنياي قلب بزرگ و عزم راسخ بزرگ زني بود كه كمتر در تاريخ از وي سخن به ميان آمده است .


زينب پاشا شيرزن آذربايجان
از جمله زنان مبارزي كه در تاريخ معاصر آزربايجان تا حدود بسياري ناشناخته مانده و اطلاعات چنداني از زندگي وي در دست نيست ، زني است تبريزي به نام «زينب پاشا» كه به تنهايي نهضتي ماندگار و غرورآفرين بر پا ساخت.

زينب پاشا كه در منابع گوناگون با نامها و القابي چون: «بي بي شاه زينب»، «زينب باجي» ، «ده باشي زينب» و «ائل قيزي» از او ياد شده است، فرزند «شيخ سليمان» از مردان تهي دست محله «عموزين الدين» تبريز بود. از تاريخ تولد، دوران كودكي و جواني وي مطلبي در منابع تاريخي ذكر نشده است اما نام «زينب پاشا» در جريان قرارداد استعماري رژي و آغاز مبارزات ضداستبدادي و ضداستعماري وي براي هميشه در تاريخ ثبت گرديد.
سال ۱۲۶۳ شمسي زينب و گروه وي مبارزات خود را آغاز كرده و از اواخر دوره ناصري تا زمامداري مظفرالدين شاه در صحنه سياسي آن دوران به نقش آفريني پرداخته اند.در بستن بازار تبريز در اعتراض به دادن حق انحصاري فروش توتون و تنباكوبه انگليسي ها نقشي موثر داشت. او و يارانش كه جملگي زن بودند در اين راه با مزدوران حكومت وقت مبارزه كردند.
در چنين احوالي بود كه زينب پاشا به همراه عده‌اي زن به بازار ريخته و پس از درگيري با ماموران، بازاريان را مجبور به تعطيل بازار كردند. چنين حركت‌هاي انقلابي و ضد استعماري از زنان تبريز به رهبري زينب پاشا ادامه مي‌يابد تا در زماني كه در سال‌هاي انقلاب مشروطيت قحطي و گرسنگي به دليل احتكار و گران فروشي، شهر تبريز را فرا گرفته بود.
در اين زمان نيز زينب پاشا به همراه يارانش كه گفته مي‌شود 3 هزار تن بودند با شناسايي محتكران به انبارهاي آنها حمله كرده و آرد و گندم و جو را بين فقراي شهرها و روستاها توزيع مي‌كردند. دلاوري‌هاي اين زن به حدي بوده است كه برخي از شعراي مرد در وصف او ابياتي سروده اند.
ميرزا فرخ از شاعران آن دوران است كه در شعري 22 بيتي به شرح واقعه قيام زينب پاشا در بازار پرداخته و در آخر اقرار كرده كه:«در چنان روزي اين حقير (ميرزا فرخ) از ترس از خانه بيرون نيامدم.» از زمان مرگ زينب پاشا اطلاع درستي در دست نيست اما در منابع آمده است كه وي در اواخر عمر به همراه تعدادي از يارانش به كربلا عزيمت كرده است. تنديس اين بانوي مبارز در موزه مشروطه تبريز موجود است.




  • [ ]