احمد بايتورسن اولو(تركمرد قزاق)

+0 ^

احمد بايتورسن اولو(تركمرد قزاق) (1938- 1873 )


زبان شناس ، اديب ، شاعر ، مترجم ، نويسنده و سياستمدار برجسته




در يك خانواده تحصيلكرده و مشهور قزاق در استان قوستاناي سارتوبك نزديكي شهر تورغاي بدنيا آمد.وقتي دوازده ساله شد پدرش بايتورسن بهمراه عمويش آقتاس بخاطر مخالفت و مقاومت در برابر زورگويي هاي سرهنگ روسي بنام ياكوولوف در روز دوازده اكتبر 1885 با وي درگير شده و سر او را مي شكنند و با اين كار كليه اموال و دارايي ايشان ضبط مي شود و خودشان به زندان سيبري ( سيبريه ) بمدت پانزده سال روانه مي گردند. احمد كه ازهمان دوران كودكي از استعداد طبيعي برخوردار بود نخست در فاصله سالهاي 84- 1882 از افراد باسواد خانواده خواندن و نوشتن را فرا  مي گيرد. بعد در 91- 1886 در شهر تورغاي مدرسه قزاقي- روسي را به پايان مي برد و بين سالهاي 95- 1891 دانشسراي تربيت معلمان شهر اورنبورگ را به اتمام مي رساند و در تابستان سال 1895 بعنوان معلم شروع  به كار مي كند.


در مدارس روستايي شهرهاي آقتوبه ، قوستاناي ، قارغالي به كار تدريس پرداخته                     


و در امور اجتماعي مردم منطقه فعالانه حضور مي يابد ، در راه برقراري عدالت سياسي و   


اجتماعي با زورگويان متمول  و دست نشاندگان استعمارگران روسيه تزاري مبارزه مي كند.         


در حين انجام كار آموزشي  تربيتي  در مدارس روستايي و شهري در زمينه هاي ادبي               


و علوم تربيتي دست به مطالعات گسترده اي ميزند  و درپي آن به نوشتن كتب درسي با 

 

روش هاي نوين اقدام مي كند. براي اولين بار الفباي عربي را كه نوشتار عامه مردم منطقه


 بود با توجه به ويژگي زبان قزاقي تغيير مي دهد


 و از آن الفباي جديدي بنام توته جازومي سازد. در اين الفبا هر صدايي كه از زبان خارج 


مي شودداراي علامتي ( حرفي ) ميشود و بدينگونه مشكل خواندن الفباي عربي به سبك     


 اوليه و اصلي در نزدعوام رفع مي شود. اين تغيير الفبايي تاثير بزرگي در نگرش ازبك ها               


و قرقيزها به مسئله الفبامي گذارد. تجديد چاپ الفباي جديد به دفعات مختلف تا پذيرش       


 الفباي لاتين و بعداً كريل روسي در قزاقستان و دوام آن تا به امروز در موارد مختلف و چاپ     


نشريه اي بنام شالقار با الفباي توته جازو  و استفاده رسمي از اين الفبا در منطقه               


 سين كيانگ(تركستان شرقي) چين از سوي اويغورها و قزاق ها نيز بيانگر تاثير 


 عظيم آن در قزاقستان و آسياي مركزي است.


بايتورسن اولو در سالهاي 15-1914 سه كتاب راجع به زبان شناسي به قصد رشد زبان قزاقي


 بنامهاي آواشناسي مرفولوژي و نحو زبان تدوين نمود كه در آن اصطلاحات جديد زبان شناسي 


را بكار برد كه تا به امروز همچنان از دستاوردهاي او در متحول ساختن زبان قزاقي استفاده       

.

 مي شود از سال 1901 به موازات كارهاي فرهنگي مختلف به كار ترجمه كتب و آثار ارزنده     


 جهان ، سرودنشعر و جمع آوري ميراث ادبي و فولكلوريك مردمي پرداخت و چون آباي               


را بعنوان شاعر و متفكر پيشواي قزاق ارج مي نهاد.


در شناساندن و نشر انديشه هاي وي مقالات زيادي در نشريات مختلف مناطق قزاقستان           


به چاپ رساند  تا امكان آشنايي مردم با آباي در هر منطقه اي فراهم شود. پويايي اين           


جوان پرشور ، شجاع و متفكر باعث محبوبيت وي در بين مردم شد و همين شهرت و عشق     


 مردم به او زمينه اي را فراهم آورد كهدر سال 1909 در زندان بسر برد و بعد از آزادي               


چون حق اقامت و زندگي در قزاقستان از وي سلب شده بود به اجبار به اورنبورگ مهاجرت       


 نمود. در دوره حبس اجباري كوتاه مدت بيش از پيش از سياستهاي غير عادلانه و روشهاي       


 غير قانوني عمال روسيه تزاري احساس انزجار نمود و مبارزه  در راه آزادي را هدف زندگي 


 خود قرار داد. و در اين راستا اشعار زيادي سرود.


از بدو ورود به اورنبورگ تغييرات محسوسي در زندگي سياسي و اجتماعي اش روي داد.           


 در بين سالهاي 18- 1913 وي در نشريه قزاق بعنوان سردبير در كنار مبارزان و روشنفكران 


بارز يهمچون مير يعقوب دولت اولو، عليخان بوكيخان الو و مصطفي ارازاوي صاحب نشريه 


توانست در مسائل اجتماعي  سياسي مردم مقالات انتقادي زيادي بنويسد و در آن از  


 مشكلات حياتي آنها مطالبي را در بعد روشنفكري عرضه نمايد و مردم را در راه ترقي و           


رشد فكري به كسب علم و هنر تشويق كند. نشريه قزاق بخاطر شرايط ناامن سياسي ،   


 مشكلات مادي براي انتشار بي وقفه نياز به همت والا داشت بهمين خاطر احمد بايتورسن         


نه تنها خود و دوستانش شبانه روز صادقانه كار مي كردند بلكه همسر و دخترش نيز در امور 


ويراستاري امور تكنيكي چاپ ، پخش نشريه و تأمينات مادي آن مسئوليت هاي سنگيني بر            


دوش داشتند. با اينكه جهت گيري سياسي نشريه به ظاهر طرفدار سياست هاي روسي                

بود مع الاسف بايتورسن چندين بار در طول سالهاي انتشار مجله بازداشت و مورد بازخواست     


 قرار گرفت. با اين حال خط مبارزه او و دوستانش براساس مشي سياسي بود نه مشي  .                          

مسلحانه .در اين راه آنها به مسئله رشد و تكامل زبان قزاقي براي  بيداري مردم قزاق اهميت 

 

خاصي  قائل بودند و بر آن بعنوان اهرام اساسي رشد اينده مردم تاكيد  بسيار داشتند.


بايتورسن در يكي از آثار خود در اين باره مي نويسد : نبايد فراموش كنيم فقط ملتي                 


حق زندگي مستقل  خواهد داشت كه بتواند ادبيات جهان را به زبان خود برگرداند.


او فعاليت هاي سياسي خود را از سال 1912 بهمراه گروهي از روشنفكران بعنوان عضو             


 در اتحاديه ملي ازامات(عظمت) آغاز نمود

.

در دوره فعاليت جنبش آلاش از اوائل سال 1919 در رأس آن در رديف سران حزب كارهاي


 ارزنده اي را به انجام رساند. بعدها در باور به حزب بلشويك ها(كمونيستها) با بسياري                


 ازمبارزان و روشنفكران قزاق براي كسب استقلال قزاقستان وارد شده و در كميسيون             


آموزش خلق ، كميته اجرايي حزب عضو مي شود.( 1926- 1920 )


در امور فرهنگي علاوه بر سرپرستي مركز آكادمي قزاقستان با درجه علمي پروفسوري در


دانشگاههاي تاشكند و آلماتي به كار تدريس مي پردازد.


در دوره حكومت خونين استالين در سال 1929 و در پي تصفيه هاي خونين و پاكسازي 


قومي كه حدود 6 ميليون قزاق كشته مي شوند.دستگير و به زنداني در شهر تومسك روسيه 


روانه مي گردد. بعد از تحمل شكنجه هاي طاقت فرساي دژخيمان كمونيستي در سال 1936  


به درخواست پيشكووا همسر ماكسيم گوركي از زندان آزاد مي گردد. ولي در سال 1936     


 دوباره تبعيد و در سال 1938 تير باران مي شود.


در لحظاتي كه با مرگ رودررو بود چنين زمزمه كرد :

 

من اگر بميرم ، با منطق خويش خواهم مرد



مرگ بجز تنم چه خواهد ستاند


با مرگم در گور دفنم خواهند كرد


من نيست نمي شوم در گور تنم دفن خواهد شد


تن دفن مي شود ، انديشه من به گور نمي رود


انديشمنداني چو من در انديشه يكروز نيستند.


مردم اگر درك نكنند ، بگذارچنان باشد ، غمزده نمي شوم


مردم براي امروزند و كار من براي فرداست كه مي آيد.


قايناق: kazalash.blogfa



  • [ ]