هون هاي ترك و آتيلا- حكمرانان جهان

+0 ^

  هون هاي ترك و آتيلا- حكمرانان جهان




 تاريخ تولد نامعلوم - تاريخ فوت 453 ميلادي

 هيچ سند دست اولي از اشخاصي كه موفق به ديدار آتيلا شدند وجود ندارد كه چهره و سيماي ظاهري آتيلا را نشان دهد اما احتمالا يك سند دست دوم كه توسط جوردان تهيه شده وجود دارد. جوردان براساس نوشته هاي پريسكاس كه به شرح سيماي مردم شرق پرداخته است توضيحاتي در خصوص سيماي آتيلا داده است كه نمي تواند به عنوان يك سند تاريخي مورد استناد قرار گيرد. جوردان در خصوص مشخصات ظاهري او مي نويسد:

 كوتاه قامت و چهار شانه و با سر بزرگ و چشمان كوتاه ، ريشي كم پشت و خاكستري، بيني پهن و پوستي به رنگ زرد كه اصالت زردپوستي او را نشان مي داد.

در خصوص ريشه و معاني نام آتيلا نيز اختلاف نظر وجود دارد. عده اي اعتقاد دارند اين نام يك نام كلي براي فرامانروايان ترك در زبان تركي بوده است و عده اي اعتقاد دارند آتيلا نام تركي دانوب در ميان اقوام بلغار بوده است. مانشن هالفن اعتقاد دارد كه اين لغت يك لغت در زبان مردم شرق آلمان بوده و از يك لغت تركي ريشه گرفته است. بر اين اساس آتيلا از لغت گوتيك (گوت ها دسته اي از اقوام بربر بودند كه به امپراطوري روم حمله كردند اما فرهنگ رومي را پذيرفتند) آتا به معناي پدر كه با پسوند تصغير يلا معني پدر كوچك را مي رساند، آمده است. بسياري اين دلالت را نپذيرفته و آن را رد مي كنند. همچنين محققين اعتقاد دارند آتيلا يك نام رايج براي شاهزادگان و اشراف قبيله هون نميباشد. عده اي اعتقاد دارند اين يك نام در زبان هون و در لباس زبان آلماني ميباشد. عده اي نيز  ريشه اين لغت را به لغت تركي آتليگ ارجاع مي دهند كه به معني مشهور است. نام آتيلا در زبان هاي امروزي به اشكال مختلف بيان مي شود. براي مثال در زبان مجارستاني اين نام به دو شكل اتلي و اتل و در زبان آلماني اتزل و در زبان تركي آتيلا بيان مي شود.

 اقوام هون



گستره امپراطوري هون


 اقوام هون يكي از گروه هاي چادر نشين اوراسيا بودند كه در شرق ولگا مي زيستند. در سال 370 ميلادي اين اقوام به اروپا مهاجرت كردند و در آنجا يك قلمرو وسيع را تشكيل دادند. تاكتيك نظامي اصلي آنان تيراندازي  با  كمان  از  پشت اسب و  پرتاب زوبين بود. آنان  احتمالا  از  نسل اقوام  زيونگنو (XIONGNU) بودند كه در حدود 300 سال قبل در مناطق شمالي چين مي زيستند و احتمالا اولين قوم از اقوام ترك تبار بودند كه در منطقه اوراسيا پراكنده شدند و بسط يافتند. زبان اصلي هون ها براي قرن ها موضوع بحث و تحقيق بوده است. براساس يكي از تئوريها آنها به زبان تركي صحبت مي كردند كه احتمالا داراي قرابت نزديكي با زبان امروزي چوواش ((CHUVASH )چوواش ها مردمي هستند كه از منطقه ولگا تا به سيبري بسط يافته اند و نژادي از اقوام ترك تبار ميباشند) بوده است. يكي از محققين نيز اين زبان را داراي قرابت نزديكي با زبان ينيسييان (YENISEIAN ينسسييان زباني است كه امروزه در محدوده مركزي سيبري تكلم مي شود)  مي داند.

 به قدرت رسيدن آتيلا   

 زماني كه در سال 434 ميلادي روگيلا  (RUGILA) درگذشت  دو  برادرزاده  او كه فرزندان موندزوك (MUNDZUK) بودند، به نام هاي آتيلا و بلدا (BELDA  ) كنترل قدرت را در ميان قبيله هون به عهده گرفتند. (بعضي از متون تاريخي نام بلدا را بودا نيز ثبت نموده اند). زماني كه اين دو برادر رياست  اقوام  هون را  برعهده  گرفتند،  قوم  هون  با  امپراطور  روم   شرقي  به  نام  تئودوسيوس  دوم (THEODOSIUS II) وارد مذاكره شد تا تعدادي از سران قوم هون را كه احتمالا به دليل مخالفت با رياست اين دو برادر بر قوم هون، به روم شرقي پناهنده شده بودند را به آنان تحويل دهد. زماني كه اين خواست آنان توسط امپراطور روم شرقي اجابت نشد آنان تصميم به جنگ گرفتند. سال بعد آتيلا و بلدا ارتش خود را به جنگ با ارتش امپراطور روم  شرقي  هدايت كردند  و  در  نبردي كه در منطقه مارگوس (POZAREVAC كنوني واقع در صربستان امروزي) رخ داد، لژيون روم از ارتش هون شكست خورد و متعاقب آن در يك مذاكره كه براساس سنت هون ها بر پشت اسب انجام شد نمايندگان امپراطوري روم شرقي نه تنها قبول كردند كه پناهندگان هون را به دو برادر (آتيلا و بلدا) تحويل  دهند بلكه پذيرفتند تا معادل 115 كيلو گرم طلا نيز به عنوان غرامت به هون ها بپردازند. همچنين روم شرقي پذيرفت تا درهاي تجارتي خود را بر روي بازرگانان هون باز كند و به ازاي هر اسير رومي مبلغ 8 سوليدي (SOLIDI) به هون ها پرداخت نمايد.

 آتيلا با اين قرار داد موافقت نمود و دستور داد تا افرادش چادرهاي خود را برچيدند تا به وطن خود در دشت هاي مجارستان بازگردند اما تئودوسيوس از اين فرصت استفاده كرد و به تقويت ديوارهاي شهر كنستانتينوپل (قسطنطنيه استانبول امروزي) پايتخت خود اقدام كرد. به اين منظور او دستور داد تا ابتدا ديوار دفاعي در سمت دريا را بنا نمايند و سپس يك ديوار دفاعي در ساحل دانوب احداث نمود. آتيلا براي چند سال در خارج از قلمرو امپراطوري روم شرقي باقي ماند و سپس در زمان يزدگرد دوم به قلمرو امپراطوري ساساني در ايران امروزي حمله كرد اما ارتش او در ارمنستان امروزي از ارتش ساسانيان به سختي شكست خورد. او متوجه شد در اين قسمت با توفيق مواجه نخواهد شد بنابراين مجددا توجه خود را به امپراطوري روم شرقي معطوف نمود.

 در سال 440 ميلادي آتيلا و بلدا يكبار ديگر به ارزيابي قواي امپراطوري روم شرقي در مرزهاي آن كشور پرداختند و به بازاري كه براساس معاهده طرفين در ساحل شمالي دانوب تشكيل شده بود حمله كردند و بازرگانان آن را مورد حمله قرار دادند. آنها سپس ارتش خود را از دانوب عبور داده  و شهرهاي ايلريسوم (ILLYRICUM) و قلعه هائي به نام ويميناسيوم (VIMINACIUM) و موئسيا (MOESIA)  كه بر كرانه رودخانه دانوب ساخته شده بود را تخريب كردند. آتيلا در منطقه مارگوس پيشنهاد كردند كه رومي ها يك اسقف را به اردوي او روانه كنند تا اين اسقف دارائي هاي او را نگاهداري نمايد و آتيلا او را مورد تكريم قرار دهد. زماني كه رومي ها درباره اعزام اسقف به نزد آتيلا مشغول بحث و جدل بودند، اسقف شهر به صورت پنهاني به نزد آتيلا رفت و اسرار نظامي شهر را براي آتيلا فاش نمود. از سوي ديگر همزمان با حمله آتيلا به شهرهاي كناره رودخانه دانوب، اقوام وندال نيز به پايتخت مستعمرات رومي ها در آفريقا موسوم به كارتاژ حمله كردند و آن را تصرف نمودند. كارتاژ يك ايالت ثروتمند و منبع آذوقه امپراطوري روم محسوب ميشد. همزمان با اين وقايع يزدگرد دوم امپراطور ساساني در سال 441 ميلادي به ارمنستان حمله كرد. رومي ها كه براي دفع وندال ها به نيروي نظامي خود احتياج داشتند به سرعت ارتش خود را از شبه جزيره بالكان تخليه كردند تا به مقابله وندال ها در افريقا بروند. اين مسئله موجب شد راه براي تهاجمات آتيلا در بالكان هموار شود.


سرباز هون

 در سال 441 ارتش هون تحت رهبري آتيلا به بالكان حمله كرد. در اين تهاجمات شهرهاي ايلريسيوم و سينگيدونوم كه نام امروزي آن بلگراد است و سيرنيوم غارت و تخريب شد. در سال 442 تئودوسيوس ارتش خود را از سيسيلي (جزيره اي در جنوب ايتاليا) فراخواند و دستور داد تا براي مقابله با هون ها سكه هاي جديدي ضرب گردد. او اعتقاد داشت كه مي تواند آتيلا را شكست دهد بنابراين خواسته هاي آتيلا را رد نمود. آتيلا نيز در سال 443 ميلادي اين رد تقاضاهايش را با لشگركشي به شهر هاي كناره دانوب پاسخ داد. ارتش او با تجهيزات نويني مانند دژكوب و برج هاي متحرك كه به دست آورده بود به مركز نظامي راتييارا (RATIARA) و شهر نيسوس كه امروزه نيس خوانده مي شود حمله كرد و آنها را محاصره نمود. آتيلا در مسير پيش روي خود در كرانه رودخانه نيسوا، شهر هاي سرديكا و فيليپوپوليس و آركاديوپوليس را تصرف كرد. آتيلا سپس در مسير تهاجم خود به سوي پايتخت روم شرقي موفق شد يك ارتش رومي را در خارج شهر شكست دهد اما در قسمت شرقي كنستانتينوپوليس با ديوار دفاعي دوبله اي مواجه شد كه از شهر محافظت مي كرد. آتيلا موفق شد ارتش ديگري از روميان را در گاليپوليس كه امروزه گاليپولي خوانده مي شود شكست دهد. تئودوسيوس كه نيروي نظامي خود را از دست داده بود راضي به قبول شكست شد و نمايندگاني را با اختيارات تام به نزد آتيلا و بلدا فرستاد و درخواست صلح نمود. شرايط صلح از شرايط قبلي سخت تر تعيين شد. براساس اين قرار داد امپراطور موافقت نمود تا 2 هزار كيلو طلا به عنوان غرامت و سالانه مقدار 700 كيلو طلا به عنوان باج و 12 سوليدي براي آزادي هر اسير رومي بپردازد.

 اين قرار داد براي چند سال از حمله اقوام هون به امپراطوري روم شرقي ممانعت نمود و اين قوم را در قلمرو خودشان ابقا كرد. پس از صرف نظر هون ها از حمله به بيزانتيوم كه احتمالا در سال 445 بوده باشد، بلدا درگذشت و آتيلا تبديل به تنها حاكم اين قوم شد.

 در سال 447 ميلادي آتيلا مجددا به سوي جنوب و به قلمرو امپراطوري روم شرقي لشگر كشيد و به موئسيا حمله كرد. ارتش امپراطوري روم شرقي تحت فرماندهي يك ژنرال گوت (گوتها دسته اي از اقوام بربر بودند كه از شرق وارد قلمرو امپراطوري روم شرقي شده و بعدها در ارتش امپراطوري روم شرقي به مناصب بالائي دست يافتند) به نام آرنگيسكلوس به مقابله با ارتش آتيلا رفت و در نبرد يوتوس از آتيلا شكست خورد اما تلفات سنگيني متحمل نشد. ارتش آتيلا بدون هيچگونه مقاومتي در بالكان به پيش روي خود ادامه داد و تا ترموپيل در يونان امروزي پيش رفت. كنستانتينوپليس (قسطنطنيه يا استامبول امروزي) پايتخت روم شرقي به توسط زنو فرمانده  ارتش روم شرقي از حمله در امان ماند و ديوارهاي مستحكم آن به واسطه مداخلات كنستانتينيوس كه براي ساخت مجدد ديوار شهر پس از آسيبي كه به دليل زلزله بر آن وارد شده بود، نيز يكي از دلايل عدم كاميابي آتيلا بود. اين ديوار جديد شامل يك سلسله استحكامات و قلعه هائي بود كه شهر را از حمله مصون مي داشت.

 آتيلا كه با ارتش هون  در تراس (واقع در بلغارستان امروزي) قرار داشت بيش از 100 شهر را تصرف كرد و شهر كنستانتينوپوليس را در معرض خطر قرار داد. او به همراه ارتش خود بسياري را كشتند بگونه اي كه تعداد كشته شدگان قابل شمارش نبود. ارتش تحت فرماندهي او كليسا ها را غارت و كشيشان و راهبه ها را به تعداد زياد به اسارت  گرفتند.

 حمله به غرب

 در سال 450 ميلادي آتيلا اعلام كرد كه قصد  دارد به همراه امپراطور روم غربي والنتينيان سوم به پادشاهي ويزيگوتها در تولوز حمله كند (پادشاهي ويزيگوت ها توسط دسته اي از اقوام بربر گوت در اسپانيا و جنوب فرانسه تشكيل شده بود). امپراطور روم غربي در سال 433 ميلادي  يكي از ژنرالهاي خود به نام فلاويوس آئتيوس (FLAVIUS AETIUS) را براي مدتي به عنوان سفير به نزد آتيلا فرستاده بود و آتيلا و آئتيوس دوستي پايداري را با يكديگر تجربه كرده بودند. ارتش هون به كمك ارتش روم غربي شتافت و نيروي مشترك هون و روم موفق شدند گوت ها را شكست دهند.

 هونوريا (HONORIA) خواهر والنتينيان امپراطور روم كه تصميم داشت با يكي از اعضاي سناي روم ازدواج كند (و احتمالا اين ازدواج با مخالفت امپراطور مواجه شده بود) بصورت پنهاني حلقه نامزدي خود را به همراه يك پيام براي آتيلا فرستاد و از او درخواست ازدواج نمود. آتيلا از ارسال اين حلقه دچار سوء تفاهم شد و تصور نمود هونوريا قصد دارد با او ازدواج كند و تصميم گرفت نيمي از سرزمينهاي امپراطوري روم غربي را به عنوان جهيزيه هونوريا مطالبه نمايد. زماني كه امپراطور از نيت هونوريا مطلع شد فقط التماس هاي مادرش گالا پلاسيديا باعث شد تا او از كشتن هونوريا صرف نظر كند و وي را تبعيد نمايد. امپراطور نامه اي براي آتيلا نوشت و در آن به شدت با اين ازدواج مخالفت كرد. آتيلا نيز پيكي به نزد امپراطور فرستاد و اعلام كرد كه هونوريا بي گناه است.

 زماني كه حاكم اقوام فرانك درگذشت آتيلا تلاش نمود تا در تعيين جانشين فرانك ها دخالت كند. او اعلام كرد كه از جانشيني پسر بزرگتر حاكم فرانك ها پشتيباني مي كند اما آئتيوس سردار رومي كه قبلا مدتي در اردوي آتيلا به سر برده بود از جانشيني پسر جوانتر حمايت كرد. آتيلا تصميم به جنگ گرفت و براي اينمنظور  دستور داد  تا  اتحادي  از  قبايل  بربر  ساكن  اروپا  تشكيل  شود. اين  اقوام  شامل  واسال ها (VASSAL)، گپيد ها (GEPID) اوستروگوت ها (OSTROGOTH)، روگيان ها (RUGIAN)، بورگوندي ها (BURGUNDIAN)، آلان ها (ALAN)، و.... بود. او در سال 451 ميلادي ارتش خود را براي جنگ با امپراطوري روم غربي و حمله به سرزمين گل (كشور فرانسه امروزي) حركت داد و وارد سرزمين بلژيك امروزي شد. براساس نوشته هاي جوردان ارتش او نيم ميليون نفر بود (البته اين رقم از نظر تاريخ نگاران اغراق آميز مي نمايد). جي بي بوري (J.B. BURY) اعتقاد دارد هدف آتيلا از اين لشگر كشي گسترش قلمرو حكومتش تا كرانه هاي اقيانوس اطلس بوده است.


 آتيلا در روز 7 آوريل 451 ميلادي شهر متز را تصرف كرد و سپس به شهرهاي ريمس و سرواتوس و تونگرن و ترويس حمله كرد اما لوپوس اسقف شهر ترويس موفق شد پس از ديدار با آتيلا شهر را از كشتار نجات دهد. در اين زمان ارتش روم تحت فرماندهي آئتيوس با همراهي فرانك ها و تئودوريك پادشاه ويزيگوت ها به اورلئان حركت كرد و راه تداركاتي آتيلا را قطع نمود . در نبردي كه در نزديكي شهر شالونزان شامپين در گرفت ارتش متحد فرانك ها و رومي ها به پيروزي دست يافت.

 در اين نبرد تئودوريك اول كشته شد و آئتيوس نيز نتوانست از شكست هون ها بهترين بهره برداري را بنمايد زيرا ارتش هون دچار شكست و فرار شده بود و اين بهترين فرصت براي او بود تا آتيلا را با شكست قطعي مواجه نمايد اما آئتيوس بگونه ديگري مي انديشيد. از نظر او پادشاه ويزيگوت ها كشته شده بود و آتيلا شكست خورده بود و روميان پيروز شده بودند.

 حمله به ايتاليا و مرگ آتيلا

 آتيلا در سال 452 به بهانه ازدواج با هونوريا به ايتاليا حمله كرد. در اين حملات شهر ونيز در معرض تهاجم آتيلا قرار گرفت و مردم اين شهر به جزيره ونتيان لاگون كه در نزديكي شهر قرار داشت فرار كردند. افراد آتيلا همچنين تمام مردم شهر آكوئيليا را از شهرشان اخراج كرد. افراد قلعه شهر از فراز قلعه مستقر بر تپه مشرف بر آن شاهد اخراج دسته جمعي مردم و آتش زده شدن شهر بودند. توقف آتيلا در پشت دروازه شهر آكوئيليا موجب شد تا شهر يودين بتواند استحكامات خود را تقويت كند و ژنرال ايتاليائي آئتيوس نيز با قواي اندك خود نيروهاي آتيلا را به ستوه آورد. زماني كه ارتش آتيلا به رودخانه پو رسيد پيشروي آن به دليل قحطي و بيماري متوقف شد. امپراطور والنتينيان سوم سه نماينده به نام هاي گناديوس آونيوس و تريگتيوس و اسقف شهر روم  لئوي اول كه بعدها به مقام اولين پاپ ايتاليا رسيد را به نزد آتيلا فرستاد. براساس نوشته هاي پراسپر آكوئيتاين زماني كه پاپ به آتيلا گفت حمله به روم سرانجامي شوم به همراه خواهد داشت و آلاريك رهبر قوم ويزگوت ها پس از فتح روم بلافاصله درگذشت، آتيلا از حمله به روم صرف نظر كرد. از ديگر سو قحطي و نيز خبر نزديك شدن يك لشگر از نيروهاي روم شرقي تحت فرماندهي آئتيوس از دره دانوب كه به پشت سر آتيلا حمله مي كرد، او را مجبور به ترك ايتاليا نمود.


آتيلا به سرزمين خود بازگشت و تصميم گرفت تا سال بعد به كنستانتينوپوليس پايتخت روم شرقي حمله كند اما در اوايل سال 453 ميلادي درگذشت.

 دلايل مرگ آتيلا را خونريزي داخلي و ابتلا به بيماري واگيردار در جريان لشگركشي به ايتاليا نوشته اند اما يك مورخ رومي به نام كنت مارسلينيوس نوشته است كه آتيلا رهبر قوم هون با شمشير و به دست همسر خود كشته شد. در اشعار اداي كه يك منظومه اسكانديناوي از اشعار حماسي شمال اروپا است ادعا شده است كه آتيلا به دست همسر خود گودرون كشته شده است. همچنين پريسكاس مينويسد كه احتمالا در پشت صحنه مرگ آتيلا قدرت مارسيان  امپراطور روم شرقي وجود داشته است كه از 450 تا 457 ميلادي امپراطور روم شرقي بوده است. براساس نوشته هاي تاريخي جنازه آتيلا در بستر يك رودخانه دفن شد و سپس رودخانه از روي مزار او عبور داده شد تا محل دفن او نامعلوم بماند. 

 پس از مرگ آتيلا فرزندانش الاك و دنگيزيچ و ارناخ بر سر جانشيني او به ستيز و كشاكش پرداختند و قلمرو حكومت او به سرعت به زوال گرائيد و در نبرد ندائو كه در منطقه اي از مجارستان امروزي و اريش و كرواسي  رخ داد، اقوام ژرمن موفق شدند هون ها را از سرزمين هاي ژرمن ها بيرون برانند. پس از اين شكست اقوام هون از مركز و شرق اروپا عقب رانده شدند.


آتيلا

آتيلا (۴۰۵ تا ۴۵۳ ميلادي): رهبر قوم هون كه در زمان حياتش بزرگ‌ترين امپراتوري را در اروپا، از رود اورال تا دانوب داشت. در زمان فرمانروايي‌اش وي يكي از مخوف‌ترين دشمنان امپراتوري‌هاي روم غربي و شرقي بود. روميان به او لقب تازيانه خداوند داده بودند [۱] و به او باج مي‌دادند تا كاري به كار رم نداشته باشد.

آتيلا در آغاز به ايران حمله كرد و با شكست مواجه شد. حمله‌اي كه او در سال ۴۴۱ ميلادي به امپراتوري روم شرقي كرد باعث شد تا تصميم به حملات بيشتري به سوي غرب بگيرد. وي در اروپا شهرهاي بسياري را نابود و غارت كرد.

مرگ عموي آتيلا به نام روگيلا (راگا و يا روا) در سال ۴۲۴ ميلادي موجب شد كه او به همراه برادرش بلدا (يا بودا) كه فرزندان مونجوك بودند كنترل امپراطوري هون را به دست بگيرند. آتيلا دو بار به بالكان لشكر كشيد و پيش از شكست در نبرد چالون از گل (فرانسه امروزي) تا اورلئان پيش رفت؛ وي در ۴۵۲ امپرطور روم غربي والنتيناي سوم را از پايتختش راونا بيرون راند و به قسطنطنيه و رم رسيد وي از تاختن به اين دو شهر خودداري ورزيد.

نقل است كه آتيلا شمشيري داشت به نام مارس كه معتقد بود اين شمشير را خداي جنگ، مارس، به او هديه كرده‌است داستان از اين قرار است كه روزي در دوران جواني در دشتي تنها بود كه طوفاني برپا شد. او براي پناه بردن به مكاني امن هراسان مي‌دويد تا خود را به سرپناهي برساند. در همين حين در مقابل پايش رعد و برقي بر زمين نشت و آنچه باقي گذاشت يك شمشير بود با لبه‌اي پهن كه آن‌را مارس نام نهاد.

آتيلا كه در شب زفاف آخرين ازدواجش با ايلديكو كه زني جوان و زيبا از گوتها بود در اثر خونريزي بيني و به روايتي خونريزي داخلي فوت كرد. هون‌ها جنازه آتيلا را در سه تابوت درون هم قرار دادند تابوت اول كه جسد درون آن قرار داشت از طلا، تابوت دوم كه تابوت طلايي را درون خود جا داده بود از نقره و سومين تابوت كه تابوت نقره درون آن جاي مي‌گرفت از فولاد بود. تابوت آتيلا را در بستر رود تيزا دفن كردند.

آتيلا آن چنان محبوب مردم خود بود كه در عزاي او به جاي اشك ريختن رگهاي خود را مي‌زدند و خون خود را مي‌ريختند

آتيلا فرزندان بسياري داشت از ميان فرزندان او سه تن از پسرانش به نامهاي اللاك، دنگيز (دنيز) و ارناخ بر سر تصاحب تاج و تخت پدر به جنگ با يكديگر پرداختند كه اين نزاع با پيروزي اللاك همراه بود. امروزه ادعاهايي در مورد انتساب برخي پادشاهان به آتيلا مطرح مي‌شود يكي از اين ادعاهاي معتبر و قابل اثبات، ادعاي انتساب تزارهاي بلغارستان به آتيلاست. ادعاي ديگري كه بسيار رايج اما اثبات نشده‌است، انتساب شارلماني-بنيانگذار امپراطوري مقدس روم - به آتيلا است.

اگرچه در برخي كشورهاي اروپاي غربي وي نمادي از بيرحمي و تجاوزگري است. بر عكس برخي تاريخ‌نگاران وي را پادشاهي بزرگ و شريف دانسته‌اند. آتيلا در فرهنگ مجارها و تركها و فرهنگهاي وابسته يك قهرمان است. در افسانه‌هاي اسكانديناوي نيز از آتيلا به نيكي ياد شده‌است. در منظومه‌هاي حماسي آلمانيها آتيلا ديگر يك بلاي آسماني نيست. او پادشاهي است صلح‌جو كه ميلي به مبارزه و كشور گشايي ندارد. در سرود نيبلونگن اين امر بوضوح ديده مي‌شود.در قزاقستان نيز آتيلا يك قهرمان است و بانك ملي اين كشور تصوير او بر روي سكه‌هاي 100 تنگه‌اي حك نموده است.


سخناني از آتيلا هون ،رهبر تركان و تازيانه ي خداوند

آتيلا هون: تازيانه خداوند آتيلا رهبر تركان (۴۰۵ تا ۴۵۳ ميلادي): رهبر قوم ترك هون كه در زمان حياتش بزرگ‌ترين امپراتوري را در اروپا، از رود اورال تا دانوب داشت. در زمان فرمانروايي اش وي يكي از مخوف‌ترين دشمنان امپراتوري‌هاي روم غربي و شرقي بود. روميان به او لقب تازيانه خداوند داده بودند. و به او باج مي‌دادند تا كاري به كار رم نداشته باشد. درباره‌اش نوشته‌اند: خدا او را براي تكان دادن تاريخ آفريده بود.
سخناني از آتيلا خاقان تركهاي هون
در اينجا سخناني از آتيلا ذكر مي شود كه نشانگر شعور ملي و درك اجتماعي بالاي او و هونها مي باشد:
- عظمت وشخصيت يك هون زماني مشخص مي شود كه ديدگاه وي پيرامون منافع هون ها مثبت يا منفي، روشن شود.
- اگر تمامي حرفهاي رهبر بدون اعتراض وانتقاد پذيرفته شود،نصايح وپندها بي اساس گشته وتملق وچاپلوسي به جا آورده مي شود.
- شخصي كه، خارج از آزمايشگاه جنگ خود را بيش از حد برتر بداند در قعر جهالت انديشه ها وغرورش غرق مي شود.
- برخي از هون ها در حاليكه هيچ مشكلي نيست به دنبال راه حل هستند، اين بهترين شيوه است.
- هون ها براي اهداف خاص خود دشمن تراشي مي كنند. - كسي كه مي داند كاري نكرده و مورد تشويق قرار گرفته است، معناي تشويق ومجازات را درك نكرده وبي نظمي را امري طبيعي مي بيند.

- رهبر، هيچ گاه جروبحث نمي كند.

- هر فردي به غير از ملت خود به چيز ديگري بينديشد، خيانت وبي اعتنايي او محرز است ومجازات خواهد شد.
- فراموش نكنيد، موفقيت نتيجه تلاش و تكاپوي عظيم يك فرد جسور مي باشد.
- شايعه ريشه احترام و شخصيت را مي خشكاند.
- فردي كه باعث مي شود در ميان هون ها و قبايل وابسته به آنها اختلاف پيش آيد، فرد صادقي نيست و از دشمنان محسوب مي گردد، اين شخص مي بايست از ريشه قطع شود. اينگونه اشخاص نه تنها خود آلوده هستند،بلكه به تدريج افكار وانديشه هاي ديگران را نيز آلوده مي كنند واز اراده و تصميم آنها مي كاهند و ريشه ها را مي پوسانند.
- فرماندهان بايد حس رقابت داشته باشند، و بدانند كه ديگران سعي دارند ازما پيشي بگيرند وما نيز بايستي از همان حس برخوردار باشيم ، تا بتوانيم بيشتر بتازيم، رهبر و فرماندهي كه حس رقابت نداشته باشد، شخص ضعيفي خواهد بود.
- مصرنبودن در اهداف واعمال، نوعي پذيرش شكست است وباعث سوار شدن زندگي برانسان مي شود و نه انسان بر زندگي.
- رهبر يا فرمانده بايد چنان باشد كه تبهكاران وگناهكاران از وي بترسند و مظلومان منتظر مراقبت و محافظت او باشند و تشويق گردند.
- من آتيلا، اين نصايح را به كار بستم و اگر قوم هون به كار بندد سريعتر به هدف ها مي رسند.

- اگر مرا دوست داريد همانند رومي ها مجسمه مرا نسازيد، بلكه سخنان مرا به فرزندانتان بياموزيد.(آتيا سوزو)




  • [ ]