محمدامين رسولزاده بنيانگذاراولين جمهوري مسلمان جهان در آذربايجان
یازار : ماكولو هاراي | بؤلوم : نام آوران و مشاهير جهان ترك و تركان آذربايجان
+0 ^
محمدامين رسول زاده بنيانگذاراولين جمهوري مسلمان جهان در آذربايجان
محمد امين رسولزاده. (تولد31 ژانويه 1884 نوخالي باكو. مرگ 6 مارس 1955 استانبول). در سال 1902 «سازمان جوانان مسلمان» را بنيان گذاشت كه از جمله اهداف آن، چاپ و پخش بيانيه و تبليغ در بين كارگران كارخانهها بود و در اين راستا نشريهاي بنام «همت» انتشار داد كه بعدها «تكامل» شد. او در سال 1905 در جريان مبارزات انقلابي خود با استالين آشنا شد. آنموقع هر دو 20 ساله بودند و رسولزاده به عنوان روزنامهنگار كار ميكرد. او مقالههايي را براي انواع روزنامههاي مخالف مينوشت و با گروه مساوات آذربايجان همكاري داشت. استالين نيز در باكو بود و كارگران شركت نفت را عليه سرمايهداري و تزار سازماندهي ميكرد. زماني كه مقامات رسمي روسيه تلاش كردند استالين را دستگير و زنداني نمايند، رسولزاده او را در آپارتمان شخصياش پنهان كرده و جانش را نجات داده بود. در 1906 در روزنامة «قلم» مقاله مينوشت و آنگاه به سردبيري موقت آن رسيد. در اين سال سردبيري «تكامل» را عهدهدار گرديد. در 1907 كه عرصه برمخالفان در روسيه تنگ شد، به ايران آمد و در حمايت از مشروطه به فعاليت پرداخت. او همراه كساني چون سيدحسن تقيزاده و سليمانميرزا اسكندري و سيدمحمدرضا مساوات، حزب دموكرات را بنيان نهاده و روزنامة «ايران نو» را انتشار دادند. رسولزاده سرمقالة اين روزنامه را مينوشت. او در 1328 ه.ق و در دومين سال انتشار آن سردبير شد. در 1911 به تركيه رفت و به «تورك اوجاغي» پيوست. پس از آغاز جنگ جهاني اول، به باكو بازگشت و فعاليتهاي انقلابي خود را از سرگرفت. در 1917 كه رژيم تزاري سرنگون شد، او زمينه را براي استقلال آذربايجان فراهم يافت. در 28 مه 1918 تشكيل جمهوري آذربايجان به عنوان اولين جمهوري مسلمان جهان اعلام شد و رسولزاده با اكثريت آراء به عنوان رهبر شوراي ملي آذربايجان برگزيده شد. در28 آوريل 1920 كه نيروهاي ارتش سرخ به رهبري سرگئي كيروف، باكو را تصرف و جمهوري آذربايجان را ساقط كردند، رسولزاده در روستايي مخفي شد ولي به زودي دستگير و زنداني شد. استالين به باكو آمده و او را از زندان آزاد كرد وباخود به مسكو برد تا هم زير نظر اوباشد و هم اينكه شايد بتواند اورا تطميع نمايد. در مسكو استالين پستهاي مختلفي را به او پيشنهاد كرد ولي او هيچكدام از آنها را نپذيرفت چون از سقوط جمهوري آذربايجان به دست بلشويكهاي روس آزرده خاطر بود. او حتي سمت مترجم رسمي دولت شوروي را نپذيرفت و ترجيح داد در دانشگاه مسكو، تاريخ و ادبيات شرق را تدريس نمايد. چون شيوة استالين نابود كردن دوستان قديمي بود، رسولزاده به ياري برخي از اعضاي حزب مساوات، به فنلاند گريخت و از آنجا در سال 1922 به تركيه رفت. استالين از آتاتورك خواست تا طبق قرارداد استرداد مجرمين سياسي، رسولزاده را به شوروي تحويل دهد. آتاتورك از رسولزاده خواست تا آرام شدن اوضاع، تركيه را ترك كند. رسولزاده به لهستان رفت و در آنجا با ژوزف پيلسودسكي رهبر لهستان ديدار كرد. چندي بعد با دختر برادر يا خواهر پيلسودسكي آشنا شد كه منجر به ازدواجشان گرديد. با حملة آلمان به لهستان در 1939 ، رسولزاده به تركيه بازگشت. در اين زمان هيتلر براي عملي كردن نقشههاي بلندمدتش و ، نياز به كساني داشت كه در منطقة قفقاز نمايندة او باشند. هيتلر وصف فرهيختگي و دانش رسولزاده را شنيده و تشخيص داده بود كه او تنها فرد مناسب است. رسولزاده در آلمان با هيتلر ديدار كرد. آرزوي او احياي استقلال آذربايجان ورهايي يافتن آذربايجان از زير يوغ استعمار روسها بود.به همين علت در انديشه بهره برداري از آن شرايط خاص بين المللي و كسب استقلال آزربايجان به ياري آلمان بود. زماني كه هيتلر آماده سازماندهي ارتش خود بود، از رسولزاده خواست تا براي آنان سخنراني كند. در سخنراني او تنها عشق به آذربايجان ديده ميشد. از اين رو كه هيتلربه انديشه رسولزاده پي برده بود و فهميده بود رسولزاده فقط و فقط در فكر كسب استقلال مجدد آزربايجان است از او نااميد شده و به او 24 ساعت مهلت داده شد كه آلمان را ترك كند. رسولزاده نيز به تركيه بازگشت ومدتي بعد براثر بيماري قند درگذشت. او در ميان شخصيتهاي آذربايجاني از وجهة بسيار بالايي برخوردار بوده و است. دكتر فريدون آدميت در كتاب «ايدئولوژي نهضت مشروطيت ايران» دربارة او چنين نوشته است: «او انديشهگري است پرمايه، با ذهني فرهيخته و فكري منظم و منطقي. از مردان استوار و بافضيلت بود.»
محمد امين رسولزاده از ديد پان ايرانيستها
در نشريات و رسانه هاي پان ايرانيستي دولتي و غيردولتي، همچنين روس مداران دلباخته ايدئولوژي استالينيسم، محمد امين رسولزاده يكي از منفورترين و خطرناكترين شخصيتهاي ترك و آزربايجاني بشمار مي رود. يك صد سال قبل چنين بود، امروز چنين است و در آينده نيز چنين خواهد بود. از همين روست كه در اين نشريات و رسانه ها همواره بر عليه رسولزاده برخوردهاي تخريبي يك جانبه و گزينشي و حركت لجن مالي و شيطان سازي به پيش برده شده است. يكي از جديدترين اينگونه حركتها، نشر مقاله “محمد امين رسول زاده و مساوات در خدمت اس اس و نازيسم” در سايت آذرآنلاين مي باشد. مقاله مذكور با استقبال وسيع گروهها و شخصيتهاي پان ايرانيستي ترك ستيز و ضد آزربايجاني رنگارنگ و سلطنت طلبهاي لس آنجلسي و مراكز و ايدئولوقها و ماشين تبليغاتي دولتي جمهوري اسلامي مواجه شده و توسط آنها در مقياسي گسترده باز نشر يافته است.
از جمله، اخيرا “كاظم رنجبر” در نوشته اي بنام “محمد امين رسول زاده، پيامبر هزار چهرهً تجزيه طلبان آذري تبار را بشناسيم”، مقاله مذكور را عينا نقل كرده و در آن همزمان به دو شخصيت محبوب ترك و دو داهي تاريخ ساز آزربايجاني، محمدامين رسولزاده و سيد جعفر پيشه وري تاخته، اولي را مزدور هيتلر و اس اس`ها و دومي را جيره خوار استالين و ك.گ.ب. قلمداد كرده است. اين مقاله پان ايرانيستي كه ملزمه اصلي آن همان نوشته سايت آذرآنلاين است نيز، انعكاس وسيعي در ديگر سايتهاي پان ايرانيستي و علنا نژادپرست آريائي ضد ترك و ضد آزربايجاني از جمله “جنبش آذربايجان براي دمكراسي و يكپارچگي ايران”، “نامه پان ايرانيسم”، “هواداران پان ايرانيسم در برون مرز”، “سازمان پان ايرانيست”، …. داشته است (١(.
عقايد و نگرشهاي محمد امين رسولزاده، به عنوان يك شخصيت سياسي، البته كه در طول زمان دگرگوني داشته و او در برهه هاي زماني متفاوت براي دست يابي و تحقق آنها تاكتيكها و روشهائي گوناگوني را بكار برده است. نيز ناگفته پيداست كه امروز، برخي از عقايد و تاكتيكها و دوره هاي حيات سياسي وي، مانند هر شخصيت تاريخي ديگر و از جمله خود پيشه وري، قابل بحث و نقد اند. اما انگيزه خشم جانكاه و نفرت فزاينده و حس انتقام جوئي تطمين نشونده پان ايرانيستها و استالينيستها به شخصيتي كه وي را “محمد امين رسولزاده تاتار قفقازي ترك پرست” نام نهاده اند كدام يك از عقايد و نگرشها، كدام يك از تاكتيكها و روشهاي وي است؟ من به جاي پاسخ دادن مستقيم به اين سوال، بخشهائي از كتاب “پان تركيسم و ايران” كاوه بيات، تاريخ نگار دولتي جمهوري اسلامي در ارتباط با محمد امين رسولزاده را نقل مي كنم. زيرا در لابلاي سطور كاوه بيات، ريشه اصلي دشمني دستجات پان ايرانيست و دولت ايران با محمد امين رسول زاده -البته از زاويه آنها- را به راحتي ميتوان مشاهده كرد. عقايد بيان شده در اين سطور، به طيفي از مقامات دولت ايران (در اواخر دوره قاجاري، بين انقلاب مشروطيت تا تاسيس دولت پهلوي يعني دوره اي بيست ساله كه طي آن بروكراسي دولت قاجاري تماما تحت كنترل فارسگرايان افراطي قرار گرفته و پايه هاي سياستهاي راهبردي ضد تركي و ضد آزربايجاني رسمي در حال قوام و شكل گيري بود)؛ روشنفكران قوميتگراي افراطي فارس در آن دوره و عده اي از هويت باختگان ترك و آزربايجاني فارس مركز عايد است:
گناهان نابخشودني رسولزاده از ديد قوميتگرايان افراطي فارس و پان ايرانيستها:
١-رسولزاده در سال ١٩١٠ (١٢٨٨-١٢٨٩ شمسي) چهارده مقاله در نشريات “تورك يوردو” و “سبيل الرشاد” بنام “ايران توركلهري” (تركهاي ايران) به قلم تحرير در آورده است. او در اين سلسله مقالات، براي نخستين بار در تاريخ مدرن، توده ترك زبان ساكن در ايران و آزربايجان جنوبي را، به عنوان يك گروه ائتنيكي-ملي متشخص در عرصه هاي هويتي، اجتماعي، سياسي، اقتصادي، نظامي، جمعيتي و ديني بررسي و وجود و حضور چنين گروه جمعيتي ملي در دوران معاصر در ايران را به طرزي علمي و سيستماتيك تثبيت كرده است. اين سلسله مقالات از هر جنبه بديع، غفلتا خواب چند قرنه فارسي را آشفته كرد و آنها را عميقا به تشويش و هراس انداخت.
٢-رسولزاده در سال ١٩٢٣ (١٣٠٢ شمسي) كتابي را بنام “آزهربايجان جومهورييهتي” (جمهوري آزربايجان) تاليف نموده است. (يك كتاب بلند بالائي به اسم “جمهوريت آذربايجان” تاليف كرده است). در نظر پان ايرانيستها و فارسگرايان افراطي كه آزربايجان را ملك طلق قوم فارس مي دانند و كسي غير از خود را محق و صالح براي ابراز نظر در باره آن نمي دانند، صرف تاليف همچو كتابي تجاوز به حريم آنها و في نفسه جرمي نابخشودني است.
٣-بررسي مستقلانه هويت ملت ترك و تاريخ آزربايجان، در خارج از چهارچوب ايراني-فارسي و به عنوان بخشي از جهان ترك، آنهم توسط معتقدين به هويت ملي ترك، يعني كاري كه رسولزاده در كتب و مقالات خود به آن دست يازيده، از نظر فارس مركزان و ايران گرايان اشتغال به عبث (بافتن مهملات) و (خام خيال، بلندپروازيها و ماليخولياهاي موهوم است).
٤-مقالات و كتب رسولزاده، باعث شده اند كه گرايشهاي فرهنگي و سياسي ترك گراي مدرن و همچنين بحث تقابل و روياروئي دو “هويت ملي ايراني” و “هويت ملي ترك”، از عثماني و آسياي ميانه به قفقاز و داخل ايران و مخصوصا آزربايجان جنوبي كشيده شود. اين، آخرين صفحه نبرد و واپسين صحنه روياروئي اين دو هويت است.
٥-نوشتجات رسولزاده باعث بروز آگاهيهائي نسبت به يك نوع هويت ملي ترك در ميان تركزبانان ايران و آزربايجان جنوبي و زمينه ساز شكل گيري يك هويت ملي جديد ترك در ايران شده است. محمد امين رسولزاده، نخستين شخصي است كه با موفقيت جرقه خودآگاهي ملي ترك در آزربايجان جنوبي را زده است. پس از اين تاريخ، مخاطب اصلي قوميتگرايان افراطي فارس و فارسگرايان، نه تركان قفقاز و عثماني، بلكه خود تركان آزربايجان جنوبي و ايران اند.
٦-هويت ملي جديد ترك كه زمينه شكل گيري آن در ايران توسط نوشته جات و اقدامات سياسي رسولزاده فراهم شده، منجر به ظهور يك آنتي تز “هويت ملي ترك”، در حوزه اي كه قوميتگرايان فارس و دول استعماري اروپائي به مدت چندين سده و بويژه در دوره پيش از مشروطيت در صدد ايجاد تز “هويت ملي ايراني” بلامنازع در آن بوده اند، يعني ايران و آزربايجان جنوبي گرديده است.
٧-رسولزاده (جسارت) كرده و با (سوء نيت و سوء قصد) (اسم آزربايجان ايران را كه از زمان ايران بودن ايران، اسم اين ايالت بر حسب مستندات تاريخ آذربايجان-آذرآبادگان بوده است، دزديده به روي بادكوبه نهاده) و (اسم آزربايجان را شامل هر دو قرار داده است). وي با آزربايجان ناميدن شمال ارس، واقعيت تقسيم وطن واحد آزربايجان و ملت واحد ترك ساكن در دو سوي آن را بر زبان آورده، به افكار عمومي منتقل و وارد ادبيات سياسي ايران كرده است.
٨–رسولزاده در اثر خود (تبريز را مركز آزربايجان يعني قطعات واقعه در طرفين رود ارس به قلم داده است). به عبارت ديگر بر يگانگي دو آزربايجان و مركزيت تبريز بر سراسر وطن آزربايجاني از نظر سياسيون و نخبگان و مقامات دولتي آزربايجان شمالي تاكيد كرده است. اين، آغاز مقابله رسمي با توسعه طلبي ارضي فارسي و فارسستاني در خاك آزربايجان است.
٩- رسولزاده در اثر خود اين واقعيت را بر زبان آورده كه (از قديم الايام ملل ساكنه در شمال و جنوب رود مزبور داراي زبان و اخلاق مشترك بوده و در حقيقت از يك نژاد و اصل مي باشند). اين افكار، به ويژه ايده يگانگي سرنوشت و آينده شمال و جنوب كه در لابلاي آن مستور است، با تبليغات و باورهاي پان ايرانيستي و ايران مركز كه تركهاي آزربايجان را با فارسها داراي زبان ملي مشترك و اخلاق و نژاد و اصل يكسان و آينده شان را نيز صرفا در تركيب ايران و تحت سلطه فارسي قابل تصور مي داند، در تناقض فاحش مي باشد. اين نگرش در عين حال، ناقض و نفي صريح مفهوم ملت-دولت ايران است.
١٠-رسولزاده ادعا نموده است كه (هيچ تناسبي ندارد كه تركهاي آزربايجان و ايران، نام خود را ايراني گذارند) و خود را با هويت ملي ايراني تعريف نمايند. بدين ترتيب وي پوچ بودن “هويت ملي ايراني” و عدم منسوبيت تركان -كه خود داراي “هويت ملي تركي” مستقلي اند- بدين هويت جعلي را بيان كرده است. و اين گناهي نابخشودنيست.
١١- رسولزاده به مردم ترك ساكن در آزربايجان جنوبي و ايران يادآور شده است كه نمي بايد (مقهور نفوذ لساني و اخلاقي فارس بشوند). به عبارت ديگر، وي رمز و كليد رهائي ملت ترك از يوغ سلطه فارسي-ايراني، كه همان رها شدن از سلطه نفوذ زبان فارسي است را به درستي تشخيص داده، خط اول جبهه را مشخص كرده و تركها را به اعتماد به نفس و خودباوري در عرصه زباني و اخلاقي براي پيروزي در اين نبرد توصيه نموده است.
١٢-رسولزاده (زمزمه ترك بودن ايراني هاي آزربايجان) را ساز كرده است. يعني آنكه وي هويت ملي تركها را صرفا ترك دانسته است. اين، به معني پنبه كردن رشته هويتسازان فارس و اروپائي در ساختن هويتهاي جعلي براي تركان ساكن در آزربايجان و ايران است.
١٣-رسولزاده (يكي از سلسله جنبان حكومت مقوائي [جمهوري آزربايجان] بود). اين خطرناكترين وجهه رسولزاده است. زيرا يك وجب دولت مستقل آزربايجان در هر كجاي دنيا، منبع الهام براي آزربايجان جنوبي و كابوسي وحشتناك براي ايرانگرايان –در گذشته و حال و آينده- است.
١٤-رسولزاده (به خيال اينكه دزديدن يك ايالت چندين ميليوني مانند سرقت كردن اسم آن كار آساني مي باشد)، (مي خواهد خود آذربايجان را سرقت كرده و به خيال خود جزو قفقاز نمايد). حال آنكه دزديدن ايالت چندين ميليوني آزربايجان و الحاق آن به خود، صرفا از عهده برتري طلبان فارس و فارسستان (و براي روسوفيلها از عهده روسها و روسيه) بر مي آيد و اين حق طبيعي آنهاست.
١٥-رسولزاده همه اينها را (براي خوش آيند اربابان جديد خويش و اثبات خدمتي به اربابان خود كرده است). اساسا (عثمانيان معلمين و مشاق و استاد موسيقي سياست و اداره [جمهوري آزربايجان قفقاز] هستند). در حاليكه به زعم قوميتگرايان افراطي فارس كه هر نوع رابطه و اتفاق و همسوئي سياسي را صرفا رابطه ارباب-نوكر مي پندارند، يگانه ارباب و استاد متصور براي تركها و آزربايجانيان نوكر، همانا اربابان فارس (و به نظر روسوفيلهاي استالينيست، اربابان و استادان روس) مي تواند باشند.
١٦-……..
————————–
————————–
بخشهائي از كتاب ” پان تركيسم و ايران ” تاليف كاوه بيات در باره محمدامين رسولزاده:
————————–
…. در اين مقطع موضوع “تركهاي ايران” مجموعا
صورتي ابتدائي يا به عبارتي ديگر “اكتشافي” داشت، مانند رشته انتشارات مقالات محمد
امين رسولزاده در نشريه تورك يوردو در معرفي “تركهاي ايران” كه بيشتر به
وجود و حضور يك چنين گروههاي جمعيتي اي در ايران معطوف بود تا صدور دستورالعملهائي
براي “رهائي” يا “بيداري” آنها. (بنگريد به چاپ اخير اين مقالات كه در اصل در سال
١٣٢٨ ه. ق. [١٩١٠] منتشر شدند.)
Mehmed Emin Resulzadeh, İran Türkleri Türk Dünyası Araştırmaları Vakfı,
Istanbul, 1963, 2. 7.44
————————–
با انتشار كتاب آزهربايجان جومهورييهتي محمد امين
رسولزاده در استانبول در سال ١٣٠٢ (١٩٢٣) و
بازتاب پاره اي از مفاد آن در ميان ايرانيان يكي ديگر از زمينه هاي اين روياروئي
نيز مورد توجه قرار گرفت. انتشار اين كتاب كه به توصيف چگونگي تاسيس دولتي به نام
آزربايجان در اواخر جنگ اول جهاني در قفقاز و اضمحلال بعدي آن بدست بلشويكها
اختصاص داشت، باعث آن شد كه دامنه بحث به قفقاز و به تبع آن آزربايجان نيز باز
شود؛ يعني يكي از مهمترين و در عين حال بحث ناشده ترين عرصه هاي جاري ميان هويت
ايراني و گرايشهاي ترك گرا. (رسولزاده محمد امين، آزهربايجان جومهورييهتي،
كئيفييهت-ي تشهككولو و شيمديكي وضعييهتي، ميللي آزهربايجان نشريياتي، سايي ١،
شهزاده باشي: اوقاف ايسلامييه مطبهعهسي. ١٣٣٩-١٣٤١) [١٩٢٢-١٩٢٠]. اگرچه در همان
ايام براي ترجمه اين كتاب به فارسي تلاشهائي به عمل آمد و بخشي از آن نيز به سفارش
دكتر محمود افشار ترجمه شد (بنگريد به ايرج افشار “تازه ها و پاره هاي ايران
شناسي”-٣١؛ در مجله فرهنگي و هنري بخارا، ش ٢٤، خرداد-تير ١٣٨١، صص ٥٥-٥٤) ولي
ترجمه كامل و انتشار نهائي اين كتاب تنها در سالهاي اخير صورت پذيرفت: محمد امين
رسولزاده، جمهوري آذربايجان، چگونگي شكل گيري و وضعيت كنوني آن، ترجمه تقي
سلامزاده، تهران: نشر و پژوهش شيرازه، ١٣٨٠).
————————–
در اوائل خرداد ١٣٠٢ [١٩٢٣] سفارت ايران در استانبول ضمن
ارسال نسخه اي از كتاب مزبور به وزارت امور خارجه، خاطرنشان ساخت كه: “…. رسولزاده چند سال است خود را وابسته به حكومت آذربايجان قفقاز نموده كه
مهمتر از همه مجموعه فوق الذكر مي باشد. مشاراليه در ضمن شرح تاريخ آذربايجان و
عادات و اخلاق اهالي آن، سعي مي كند كه تبريز را مركز آذربايجان يعني قطعات واقعه
در طرفين رود ارس به قلم داده و بفهماند كه از قديم الايام ملل ساكنه در شمال و
جنوب رود مزبور داراي زبان و اخلاق مشترك بوده و در حقيقت از يك نژاد و اصل مي
باشند و هيچ تناسبي ندارد كه نام خود را ايراني گذارده و يا مقهور نفوذ لساني و
اخلاقي فارس بشوند. ….”. سفارت استانبول، نمره ١٤٥٠، ٧ جوزا، ١٣٠٢ (٣٦-١٥،
١٣٠٢).
————————–
در مورد همين كتاب بود كه علي صادقي تبريزي در يكي از
نوشته هايش (ايران و ترك. علي صادقي تبريزي. ميهن، شماره ٤١، ص ٥، محرم ١٢-١٣٤٢، سنبله ١٣٠٢) ضمن ابراز گلايه از محمدامين
رسولزاده كه “…..
كتابهائي كه اخيرا به دست رسولزاده ها بر عليه ايران به
اجازه معارف عثماني چاپ مي شود و زمزمه ترك بودن ايراني هاي آزربايجان و غيره و
غيره، اهميت قضيه را ظاهر مي سازد. آري محمد امين رسولزاده بادكوبه اي در دوره اول
مشروطيت در كنف رايت ايران در تهران زندگي مي كرد و ايرانيهاي انقلابي او را مثل
يك ايراني تلقي كرده، سردبيري جريده مهم ايران نو را به او محول و در سياست مملكت
دخالتش دارند ….” ولي وي در عوض،” پس از اينكه از ايران رفته و مدتي در اسلامبول
مسكن گزيده و در اثر اعلان عفو عمومي كه در جشن سنوي دوره دويست ساله سلطنت خاندان
رومانوفها در روسيه صادر شد، به بادكوبه مراجعت نمود. و به محض بازگشت به قفقاز “…
اولين كاري كه كرد و قدمي كه برداشت ضديت با ايران بوده و در زمان حكومت مساوات
بادكوبه كه يكي از سلسله جنبان آن حكومت مقوائي بود، اسم آذربايجان ايران را كه از
زمان ايران بودن ايران، اسم اين ايالت را بر حسب مستندات تاريخ (آذربايجان-آذرآبادگان)
بوده است، دزديده به روي بادكوبه نهاد. حالا هم به مناسبت اينكه اين شخص در ايران
ايراني و در بادكوبه بادكوبه اي و در استانبول ترك است، براي خوش آيند اربابان
جديد خويش، گذشته از اينكه اسم خود را از روي تقليد اصول تازه تركهاي استانبول
وارونه كرده “رسولزاده، محمد امين” نموده، يك كتاب بلند بالائي به اسم “جمهوريت
آذربايجان” تاليف [كرده است] در آنجا هم چون مي خواهد خود آذربايجان را سرقت كرده
و به خيال خود جزو قفقاز نمايد، بنابراين اسم آذربايجان را شامل هر دو قرار داده
است. اين جسارت از آنجاست كه به قول آقاي تقي زاده ما به محض اينكه مشاهده كرديم
كه اسم آزربايجان را از ما دزديده اند، عوض اين كه در صدد استرداد حق خود بر آئيم
از آن صرفنظر نموده، اسم من در آوردي آزادي ستان را اختراع و روي آن گذاشتيم. حالا
اين شخص از مهملي ما استفاده كرده و به خيال اينكه دزديدن يك ايالت چندين ميليوني
مانند سرقت كردن اسم آن كار آساني مي باشد، اين مهملات را به هم بافته و اثبات
خدمتي به اربابان خود كرده است (ميهن، ١٣ سنبله ١٣٠٢)
(اشاره ميرزا علي خان صادقي به يادداشتي است كه
در زمستان ١٢٨٩ تحت عنوان “آزربايجان و قفقاز” در نشريه كاوه منتشر شد. در اين
يادداشت كه احتمالا به قلم تقي زاده بود در كنار تاكيد بر نادرستي آزربايجان
ناميدن اران، دلائل اصلي پيش آمد اين تحريف و تصرف نيز خاطرنشان گشت: “….. اين
فقره بلاشك اثر يك سوء نيت بلكه سوء قصد بود از طرف معلمين عثماني اين مملكت
–[جمهوري آزربايجان قفقاز]- كه مشاق و استاد موسيقي سياست و اداره آن شده بودند.
اين دسته خام خيال همان بلندپروازيها و ماليخولياهاي موهومي را كه اسباب خرابي
مملكت خودشان شد در فققاز و ماوراء النهر و قازان وعظ و تبليغ مي كردند.” (كاوه ش
٤ و ٥، س ٥، ٧ دي ماه ١٢٨٩-٢١ مه ١٩٢٠، همان، ص ٣٢٠)
————————–
طرح موضوع كتاب رسولزاده، طبيعتا موضوع حزب مساوات و
فعاليتهاي احتمالي عوامل آن را در ايران نيز به دنبال آورد و در اين زمينه نيز
گزارشهائي واصل شد، ولي بنا به دلائلي چند از جمله تلاش همزمان رسولزاده براي
نزديكي با مقامات ايراني به خاطر جلب حمايت آنها از برنامه هاي سياسي مساواتيها در
قفقاز كه ظاهرا به كمرنگ شدن فعاليتها آشكار آنها در حوزه ايران منجر شده بود،
جنبه مساواتي اين ماجرا استمرار چنداني نيافت. مع هذا موضوع قفقاز در چارچوبي
ديگر، كماكان اهميت خود را به عنوان يكي از عرصه هاي اصلي اين روياروئي حفظ كرد.
(براي آگاهي از تلاشهاي ناموفق محمد امين رسولزاده براي نزديكي به ايران، بنگريد
به “يك نامه از محمد امين رسولزاده” در فصلنامه فرهنگي و اجتماعي گفتگو. ش ٣٣،
خرداد ١٣٨٢، صص ٦٩-٥٧).
————————–
روزنامه كوشش در مقاله اي تحت عنوان “خطرهاي توراني و
تازي” با امضاء “رستم زاده”، تعبير ملايمتري از اين پديده ارائه كرد. در اين مقاله
پس از اشاره اي به فشارهاي متوالي دو قدرت روس و انگليس بر ايران، از خطرات ديگري
هم كه اخيرا متوجه ايران شده بود، ياد شده كه به عقيده نويسنده “….شايد به پاره اي
خوفناكتر از خطرهاي اروپائي …” نيز بود. “رستم زاده” در ادامه
خاطرنشان ساخت كه “تركها و عربها، يعني همان نژادهاي توراني و تازي كه از قديم
الايام با ما جنگ كرده و دشمنان موروثي يا تاريخي ما محسوب مي شوند، باز چنديست
نغمه هاي مخالف ساز كرده اند ….” و در توضيح بيشتر به “بيانات و نوشته جات محمد
امين رسولزاده تاتار قفقازي ترك پرست …” اشاره كرد كه “… اينك به خدعه اسم
آزربايجان به خود بسته و سليمان نظيف و روشني بيگ….” كه اينك اظهارات آنها به بحث
روز تبديل شده بود. (كوشش، ٩ ميزان، ١٣٠٣(