اغوزخان‌

+0 ^

اغوزخان

اُغوزْخان‌، خاقان‌ افسانه‌اي‌ ترك‌. در پرداختهاي‌ مختلف‌ِ متنى‌ داستانى‌ كه‌ با نام‌ عمومى‌ اغوز نامه‌ شناخته‌ مى‌شود، وي‌ فرمانروايى‌ است‌ كه‌ اقوام‌ گوناگون‌ ترك‌ را گرد آورده‌، به‌ كشورگشايى‌ دست‌ زده‌، و بخش‌ مهمى‌ از جهان‌ آباد را به‌ زير فرمان‌ خود درآورده‌ است‌. همچنين‌ در روايات‌ عصر مغولى‌، وي‌ به‌ عنوان‌ نياي‌ گروهى‌ از طوايف‌ تركمن‌ شناخته‌ شده‌ است‌ كه‌ پنداشته‌ مى‌شد نام‌ قومى‌ خود «اغوز» (شكل‌ معرب‌: غُز) را از اين‌ نيا گرفته‌ بوده‌اند.

در تاريخ‌ زبانهاي‌ تركى‌، واژة اغوز، هم‌ به‌ صورت‌ نام‌ شخص‌ و هم‌ نام‌ قوم‌ به‌ كار رفته‌ است‌ و همگام‌ با شك‌ در اشتقاق‌ واژه‌، در اينكه‌ كدام‌ يك‌ از اين‌ دو كاربرد بر ديگري‌ پيشى‌ داشته‌، نيز ترديد وجود دارد. نمت‌1 اين‌ واژه‌ را از دو بخش‌ِ اُق‌ (= قبيله‌) + (- و)ز z) = ادات‌ جمع‌) به‌ معنى‌ «قبيله‌ها» دانسته‌، و بدين‌ ترتيب‌، عملاً كاربرد آن‌ را به‌ عنوان‌ نام‌ قوم‌ اصل‌ گرفته‌ است‌؛ اما شماري‌ از ترك‌شناسان‌ مانند بانگ‌1 در درستى‌ اين‌ نظريه‌ ترديد نموده‌، به‌ احتمالاتى‌ ديگر روي‌ آورده‌اند (مثلاً نك: بازن‌، 315 به‌ بعد؛ هاميلتون‌، 26 -25 ؛ سومر، .(1-3 به‌ طور كلى‌ در تشكلهاي‌ قومى‌ ترك‌، اين‌ فرايند كه‌ رئيسى‌ نام‌آور، نام‌ خود را به‌ قبيله‌اش‌ داده‌ باشد، امري‌ معمول‌ و متداول‌ است‌.

خواجه (خوجا) دخاني خراساني

+0 ^

خواجه (خوجا) دخاني خراساني


خواجه دخاني (خوجا دخخاني): از تركان خراسان. زيسته به سده 13 ميلادي. باني شعر كلاسيك تركي در آسياي صغير، نخستين شاعر ادبيات ديواني تركي در تركيه، آغازگر شعر غيرديني در ادبيات كلاسيك تركي آناتولي. "عشق" مهمترين تماي سروده هاي دخاني است.

شاعر برجسته خوجا دخاني به نظر حيكمت ايلايدين در اواخر قرن سيزده و اوايل قرن ١٤ همزمان با سلطنت سلطان علاءالدين اول سلجوقي (١٢٢٠-١٢٣٧) و بنا به فواد كؤپرولو همزمان با آخرين سلطان سلجوقي علاءالدين كيقباد سوم (١٢٩٨-١٣٠١) زيسته است. خوجا دخاني كه نخستين نماينده ادبيات ديواني و كلاسيك تركي در آسياي صغير و همچنين آغازگر شعر غيرديني تركي در آناتولي بشمار ميرود، اصلا از تركهاي خراسان ميباشد از موطن خويش به پايتخت دولت تركي سلجوقي در قونيه تركيه امروزي مهاجرت نموده و در آنجا اسكان گرفته بود. آنگونه كه از قصيده اي كه به سلطان اتحاف نموده و نيز از برخي از غزليات وي بدست ميآيد، وي در زمان كيقباد و در سنين پختگي خود از خراسان به آناتولي آمده، در آنجا شهرتي عظيم كسب نموده و پس از مورد توجه سلطان علاءالدين كيقباد سوم قرار گرفتن، به دربار وي دعوت و در آنجا به خدمت پرداخته است و حتي در برهه اي، جهت بازگشت به موطن خويش خراسان از سلطان كيقباد كسب اجازه نموده است (از اينكه آيا دخاني به قصد خود عمل كرده و موفق به بازگشت به خراسان شده است يا نه اطلاعي در دست نيست)...

ابن سينا كيست ؟

+0 ^

ابن سينا كيست ؟


با توجه با اينكه شما در تاريخ فلسفه‌ي اسلامي تحقيقاتي داريد، نقش ابن سينا را در اين مقوله چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟

ابن سينا علوم را به شيوه‌ي خاص خود به سه گونه‌ي: 1. علوم العاليه، 2. علوم السّافله و 3. علوم الوسطي تقسيم مي‌كند كه در علوم اوّلي، صورت و ماده را جداي از هم، در دومي صورت و ماده را در تركيب با هم و در سومي صورت و ماده را در جدايي ذهني از هم بررسي مي‌كند.

اين، ويژگي خاص و نوآوري ابن سيناست و گونه‌ي ديگر تقسيم علوم به: 1. حكمت نظري و 2. حكمت عملي، دنباله‌روي از ارسطو به شمار مي‌آيد كه ابن سينا به پيروي از وي، نوآوري خود را در بخش‌بندي نخستين به طبيعيات، رياضيات و حكمت اوّلي و دومين به سياست مدن، تدبير منزل و علم اخلاق، بر زمان خود حاكم مي‌كند. و بحث در هر بخش از علوم را نيز با منطق شروع مي‌نمايد.

ولي اجسام را نامتناهي مي‌داند، يعني بخش‌بندي اجسام را چنين مي‌شناسد و از اين‌رو، هم با معتزله و هم با اشاعره وجوه اختلاف پيدا كرده است و همين است كه مي‌گوييم هم با اهل فلسفه و هم با اهل كلام در روزگار خود مباحثات داشته است و به گونه‌اي «خود نوآوري» روي آورد و گرچه بعدها انديشه‌ورزان بستر فلسفه نظير سهروردي و ملاعبدالله زنوزي طريق او را نپيمودند، ولي به هر حال به دگرگون‌سازي وي در گستره‌ي انديشه‌هاي فلسفي اعتراف كرده‌اند. وي در علم‌النفس و يا دانش روانشناسي نيز نوآور است. يعني از روان پژوهي عقلي به نوعي روان‌پژوهي تصوفي روي مي‌آورد.

 

شيخ عزالدين حسن اوغلو اسفرايني

+0 ^

شيخ عزالدين حسن اوغلو اسفرايني (دوغوم ؟ - اؤلوم ١٢٦٠)


شاعر و متصوف بزرگ ترك، "شيخ عزالدين اسفرايني خراساني" متخلص به "حسن اوغلو" در تذكره هاي قديمي و نيز تاريخ ادبيات تركي از موقعيتي استثنايي برخوردار است. او به عنوان پيشگام و يكي از مهمترين شعرايي كه به زبان تركي آزربايجاني سروده اند پذيرفته شده است.

تاريخ ادبيات تركي ديواني در خراسان، ايران، آزربايجان و تركيه همه با اشعار شعراي ترك خراسان شروع ميشود. اولين شعراي تركي گوي ادبيات ديواني در آزربايجان حسن اوغلو و در آنادولو خواجه دخاني هر دو از تركهاي خراسان ميباشند. موقعيت اين دو در ادبيات تركي بسان موقعيت حنظله بادغيسي و ابوشكور بلخي نخستين شاعران دري-فارسي سرا (از افغانستان امروزي) است.

حسن اوغلو اسفرايني، متولد شهر ترك نشين اسفراين در خراسان در قرن ١٣ ميلادي (اواخر قرن ٧ هجري) بوده و از تركان خراسان است. اين صوفي حروفي كه شرح حال او در تذكره الشعراي دولتشاه سمرقندي آمده، به سال ١٢٦٠ ميلادي فوت نموده است. (باني دين - مذهب آزربايجاني حروفي، "فضل الله نعيمي تبريزي" است). حسن اوغلو در عالم طريقت مريد "شيخ جمال الدين ذاكر" حروفي بود. اين خود نشان ميدهد كه محتملا او در سالهاي پاياني قرن ١٢ ميلادي بدنيا آمده است.

عبدالله واعظ تبريزي (عارف و اديب)

+0 ^


عبدالله واعظ تبريزي (عارف و اديب)






هركه رااسرار عشق آموختند          مهركردند و زبانش دوختند

عبدالله واعظ در سال 1305 شمسي در تبريز به دنيا آمد. پدرش ميرزا حسين واعظ از بقيه الماضيين سردمداران انقلاب مشروطه بود. تحصيلات ابتدايي را در تبريز خواند ودوره متوسطه را در مدرسه پرورش و دانشسرا ادامه داد. بيشتر علوم عربي  و ادبي و درس هاي خارج خود را پيش پدر بزرگوارش خواند. شادروان واعظ از سال 1325 به مبارزات سياسي آغاز مي كند تا اين كه  دستگير و زنداني و بالاخره تبعيد مي شود. . در همين  سال ها به نام هاي مستعار يونسي -مالك جهنم- مشد علي  مقاله مي نويسد. و از سال1326تا آخرين دقايق عمر در دكان وحدت مولانا جلال الدين  به دكانداري مشغول مي شود.

     مرحوم  واعظ  پس از اقامت طولاني در تهران در سال1346 به تبريز  باز مي گردد و بار ديگر به آموزش و پرورش دعوت مي شود و در دبيرستان جامي به تدريس مي پردازد.از همين سالها اقامتگاه او به كانون اجتماع پژوهشگران وعلاقه مندان عرفان و ادب و سياست مبدل مي گرددو اين جلسات صبح ها و بيشتر عصر ها تا واپسين دمش ادامه يافت.

غيرت عشق زبان همه خاصان ببريد

                                           كز كجا سر غمش در دهن عام افتاد

     در سال 1372 حنجره اش تحت عمل جراحي قرار گرفت  و با وجود دشواري در گفتار با مهر و محبت زايد الوصفي مشتاقان را در اقامتگاهش مي پذيرفت. آشنايي بنده حقير( كريم صادري ) با آن يگانه روزگار به سال 1354 برمي گردد. از همين سال غالبا يكشنبه ها(كه قدري خصوصي تربودو معظم له به ما اصحاب يكشنبه مي فرمود) ما با جمعي از دوستان به ديدارش مي شتافتيم و كتاب هايي  در محضر آن عارف رباني مي خوانديم  از قبيل ديوان حافظ و تائوي فيزيك و جامعه سالم و از صباد تانيما و فيزيك جديدو بررسي مجلات ادبي و گاهي سياسي روز و....

      درخرداد سال 1371 دكتر حسين الهي قمشه اي در دانشگاه از من خواست كه گشت و گذاري در شهر بزنيم .گفتم سير انفس بهتر از آفاق. پس  با او  به خانه شادروان واعظ رفتيم و حدود 4ساعت صحبت در مورد برخي مباحث گلشن راز شد و استاد قمشه اي از  من تشكر بسيار كرد كه اورا با آن بزرگمرد آشنا كردم زيرا شيفته سلوك وي شده بود...

يك استكان چايي با هوشنگ جعفري – شاعر و نقاش

+0 ^

يك استكان چايي با هوشنگ جعفري – شاعر و نقاش


سلام. سلام.

شما؟ هوشنگ جعفري.

تحصيلات؟ اكابر قديم،معادل فوق ليسانس.

شغل فعلي؟ كارشناس آسيب‌هاي اجتماعي.

استاد شهريار؟ ساوالان ايران.

حيدر بابا؟ منظومه‌اي دلنشين و الهام بخش.

باياتي هاي تركي؟ شيرين‌ترين و زيباترين گفته‌ها و نكته‌ها.

«كوكوميز بيردي بيزيم.» واقعيت هم همينه.مشهورترين شعرمه.

شماره يك ترين خواننده؟«بلال علي‌اف» خواننده‌ي آذربايجاني.

خوانش شعر؟ فكر مي‌كنم بايد بالاتر از خود شعر باشه.

استاد هوشنگ جعفري

+0 ^

استاد هوشنگ جعفري




هوشنگ جعفري زنگانلي را مي‌توان يكي از محبوب ترين شاعران امروز آزربايجان دانست.

شاعري كه , آوازه شهرتش از محدوده استان زنجان فراتر رفته ودرهمه كشورهاي ترك زبان شناخته شده است . او كه در ,سال 1337 در "قلمه جوق" زنجان به دنيا آمد و نقاش چيره دستي نيز به حساب مي‌آيد و تا كنون دو مجموعه شعر به نامهاي , , آغ آتيم , و "گونش , را منتشر ساخته و در تدارك سومين مجموعه از آثار خويشاست .پاييز 84 در همايش سه روزه شعر و هنر دانشگاه آزاد تبريز بنام جشنواره سردار ملي ستار خان جعفري مهمان ويژه جشنواره بود و بارها و بارها به تشويق هنر دوستان آذري برايشان شعر خواند .

استاد جعفري هم اكنون , مدرن ترين شعرهاي تركي را مي سرايند كه بسياري از شاعران جوان آزربايجان از ابتكارات ايشان در شعر تركي تاثير پذيرفته اند...




گوزل زنگان


گوزل زنگان شهرلرين باشيدي

لعل و مرجان توپراغيدي داشيدي

ايران اوزوك زنگان اوزوك قاشيدي

سلام زنگان سلام آرزيم ديله گيم

سن اولماسان قدرت تاپماز بيله گيم

گزمه ليدي زنگان چله خانا سي

گورمه ليدي سولطانيه بناسي

آي قهرمان ايگيت لرين آناسي

سلام سيزه سلام سيزين ائليزه

سلام گوزل گويچك توركو ديليزه

گوزل زنگان سنه اوره ك يانان يوخ

دردلريوي درك ائله ييب قانان يوخ

آنا يوردو سني دوغرو سانان يوخ

چاغداش دده ميز ؛ دده كاتيب

+0 ^

 چاغداش دده ميز ؛ دده كاتيب


دده كاتيب


رحمتلي حاج عبدالرحمان طيار قولنجي – جعفر اوغلو ، دده كاتيب تخلوصو ايله گونش ايلي ۱۳۰۴ ينجي ايلده اورميه نين قولنجي كندينده آنادان اولوب؛ ائله جان دوداغيندان چيخانا قدر اوز دوغولدوغو كند ده باش اوجاليق و متانت له عومور – گون گئچيرميشدير .او ؛ ائله كيچيك ياشلاريندان اسكي مكتب لرده ديزين قاتلايب علم اويره نمه يه باشلاميشدير . داها آرتيق دده كاتيب آدي ايله تانينان چاغداش شاعير و عاليم بو گونكو ادبياتيميزين ديرلي شاعيرلريندن ساييليب و وار گوجو ايله ادبياتيميزا خدمت گؤسته ره بيلميشدير. اونون دونيا گؤروشو، آناديلينه محبتي و خالقينا بسله دييي سئوگي سي چوخ درين و ديرلي دير؛ عيني حالدا خالقي نين دا اونا اولدوغو محبت سونسوز و سؤن درجه اعلا حدده دير. دده كاتيبين شعرلري كمي هابئله كيفي باخيمدان يوكسك سويه ده دير .  او شعر لرينده تورك ديللي شاعيرلر اوزل ليك له آذربايجان شاعير لريندن اولدوقجا فايدالانميشدير . بو شاعيرلرين كولگه سين اونون شعرلرينده داها آرتيق گورمك اولا بيلير : گنجه لي نظامي ؛ مولانا ؛ حكيم محمد فضولي ؛ بالوولو ميسكين، دوللو مصطفي ؛ اوستاد شهريار ؛ غازي محمد بوزقورت ؛ خسته قاسيم و ... بو كورگملي شاعيردن بو گونه كيمي بير نئچه كيتاب ايشيق اوزو گورموشلر كي بونلاري گوسترمك مومكون اولا بيلر : «اينجيلي صدف» ، «اورمو گؤلو» ؛ «گونوموز آيدين» چاپ اولوب.  واختي ايله شاعير دده كاتيب اورميه كوره سني لرين مذهبي عاليمي ده سايليردي . بو ديرلي شاعيرين بير شعرينه بورادا سيزي قوناق ائتمك ايسترديم .

 اوغلويام

يارادانا شوكر ائيله ره م
من بير موسلمان اوغلويام
فكر ائتمه‌ميش دانيشمارام
بير دوغرو انسان اوغلويام



  • [ 1 ][ 2 ][ 3 ][ 4 ]